آماده سازی برای کارگاه نوشتن همیشه کمی آزاردهنده است. این تنها دومین باری است که دوره ای را گذرانده ام که خیلی طولانی می رود - هشت روز است. و این یکی با اول متفاوت است و امیدوارم که تغییرات مفیدی ایجاد کرده باشم.
با این حال ، من شرکت کنندگان را نمی شناسم. فهمیدم چه کسی فقط چند ساعت درگیر است. من می دانم که همه آنها با یک همکار در دانشگاه همکاری کرده اند تا در مورد خلاصه نامه ها فکر کنند و می دانم که برخی از آنها مقاله کنفرانسی را نوشته اند. اما من واقعاً نمی دانم حوزه های آنها چیست یا چه کارهایی را می خواهند با نوشتن آنها انجام دهند.
این کاملاً درست نیست. من می دانم که همه آنها با انتشار مقاله ، دکترای خود را انجام می دهند ، بنابراین نوشتن مقاله در این کارگاه مهم است. آنها می خواهند سرانجام مقالاتشان منتشر شود. اما آنها همچنین سرپرستان دارند تا به آنها در نهایی کردن مقاله ای که ما شروع می کنیم کمک کنند. و در بعضی موارد ، ناظر نویسنده دوم خواهد بود.
همیشه کار کردن با محقق دکتری روی کاغذ و نه سرپرست نیز کمی عجیب است. من نگران هستم که آنچه می گویم سرپرست خواهان یا موافق آن نیست. و من عموماً کمی می ترسم که آنچه محقق دکترا سرانجام به عنوان پیش نویس اول کثیف تولید می کند ، همان چیزی نخواهد بود که سرپرست انتظار داشته است. هنوز هم بخشی از کارگاه نوشتن عمومی است ، بنابراین من فقط باید با آن زندگی کنم. من اغلب پیشنهاد می کنم که افراد سعی کنند در طی 8 روز با سرپرست خود صحبت کنند. فقط سعی کنید همه ما را در همان مسیر نگه دارید .
از کلیه مشارکت کنندگان کارگاه خواسته شده است که با فکر کردن در مورد این سؤالات به کارگاه بیایند:
• مقاله شما چه سهمی خواهد داشت؟
• چرا این مهم است؟
• چه چیزی خوانندگان شما را با این موضوع مرتبط می کند؟
• چگونه طاقچه را برای کار خود ایجاد خواهید کرد؟
و از آنجا که ما می خواهیم روز اول کار را روی مقدمه شروع کنیم ، از شرکت کنندگان نیز خواستم که در مورد چگونگی پاسخ دادن به این سؤال بعدی فکر کنند:
• برای تهیه مقاله به خواننده چه چیزی نیاز دارید؟
من همچنین مقاله ای را که حدود چند هفته پیش ارسال کردم برای آنها ارسال کرده ام ، فقط برای این که آنها را برای سخت ترجیح دهند. "نکته چیست؟ چه کسی اهمیت می دهد؟ گفتگوهایی که به ناچار در بعضی از مواقع در طول کارگاه اتفاق می افتد. آنها همچنین داده ها و ایده ای از آنچه می خواهند بگویند را تجزیه و تحلیل کرده اند و امیدوارم جایی که می خواهند آن را قرار دهند.
اسلایدهای چند روز اول کارم را کردم تعداد زیادی از مقالات وجود دارد که برای روزهایی که "برای نوشتن می خوانیم" در داخل شبکه منتظر هستند ، و تایمر گوجه فرنگی کوچک من از ترس و وحشت سفر هواپیما جان سالم به در برد؟ بنابراین تقریباً همانطور که من و آنها می توانیم آماده هستیم.
110928_140921_62774497من به همان اندازه که می خواهم آماده هستم. من فقط باید راه خود را در اتوبوس به سمت دانشگاه ایسلند پیدا کنم و در برف فرو نروم .
درباره این سایت